برای خداحافظی آمدهام حلالم کنید به دلم افتاده که شهید میشوم.
این آخرین جملهای بود که اکثر همرزمانش از او یاد دارند. شب قبل از عملیات کربلای 5 بود حال و هوای عجیبی داشت با خدایش خلوت کرده بود اشک میریخت و دعا میکرد و بعد از آن از همه حلالیت طلبید. روز عملیات فرارسید. رزمندهها باید از موانع بسیار سختی عبور میکردند تا به محل عملیات برسند. مانع اولی و دومی را رد کردند سیمخوارهای محکمی بود که در یک یا دو ردیف به صورت دایرهای کشیده شده بودند اما مانع سوم بسیار ضخیم و طولانی بود و اگر قرار بود آنها را قطع کنند رزمندگان بسیاری شهید میشدند او با خودش فکری کرد دورخیز کرد و خودش را روی سیم خاردارها انداخت و از رزمندهها خواست هر چه سریعتر از رویش رد شوند تا دشمن آنها راشهید نکند در همین حین، تیر دشمن هم به پهلویش اصابت کرد و شربت شهادت را نوشید. عملیات با موفقیت به پایان رسید و همه از شجاعت رزمنده فداکار شهید حسینعلی عالی میگفتند او متولد محرم سال 1346 روستای جهانگیر که در سال 1365 به شهادت رسید و باعث افتخار ماست که چنین شهید بزرگواری در استانمان داریم.