plusresetminus
حکایت

سالم ... سالم ... سالم...

تاریخ انتشارجمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۵۴
آقای مهربان هر وقت به ما میرسد، لبخند میزند و سالم می‌کند. گاهی هم دست میکشد روی سرمان و میگذرد. آن وقت قند توی دل ما آب میشود و خیلی خوشحال میشویم. خداوند با آقای مهربان حرف میزند، او پیامبر خداست.
کد مطلب: ۱۶۵
پرینت دانلود ارسال به دیگران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما