وقتـی در حـال پـرواز، از آسـمان بـه زمیـن نـگاه میکنــم، همــه چیــز کوچــک دیــده میشــود؛ انــگار از هیــچ چیــز نبایــد ترســید، همــه چیــز کوچــک و بــی ارزش هســتند امــا وقتــی پــا بــه زمیــن میگــذارم، بایــد مراقــب باشــم.